نقشه عبور از آمریکا؛ مراقب جنگ روانی دشمن باشیم

  • کارگزاری کیان
  • رزرو هتل
نقشه عبور از آمریکا؛ مراقب جنگ روانی دشمن باشیم

مهم‌ترین عناوین روزنامه‌های امروز _یکشنبه دوازدهم مرداد_ را در ادامه می‌خوانید.‌

به گزارش خبرگزاری ایمنا، رسانه‌های آزاد، روزنامه‌ها و مطبوعات در هر جامعه‌ای از ارکان توسعه و دموکراسی به‌شمار می‌آید، بر این اساس خبرگزاری ایمنا، مرور عناوین مطبوعات کشور را به‌صورت روزانه در دستور کار خود دارد.

روزنامه ایران در صفحه نخست امروز خود با تیتر «بازی خطرناک واشنگتن با جنگ هسته‌ای» نوشت: «رئیس‌جمهوری ایالات متحده در بامداد روز شنبه اعلام کرد، در واکنش به اظهارات دیمیتری مدودف، رئیس‌جمهوری پیشین روسیه درباره خطر جنگ بین دو قدرت هسته‌ای، دستور داده دو زیردریایی هسته‌ای در «مناطق مناسب» مستقر شوند.

مدودف که اکنون سمت معاونی رئیس شورای امنیت روسیه را داراست، در اکس به ترامپ اخطار داده بود که مسکو هنوز قابلیت‌های هسته‌ای زمان شوروی را حفظ کرده و حاضر است از آنها به عنوان آخرین راه‌حل استفاده کند. در پاسخ، ترامپ نیز مدعی شد که سخنان مدودف تهدید هسته‌ای به شمار می‌رود و موظف است برای مقابله با این تهدید، زیردریایی‌های هسته‌ای آمریکا را به مناطق مورد نیاز انتقال دهد.

ترامپ در شبکه‌های اجتماعی نوشت: «با توجه به اظهارات بسیار تحریک‌آمیز دیمیتری مدودف، رئیس‌جمهوری پیشین روسیه، دستور داده‌ام دو زیردریایی هسته‌ای در مناطق مناسب مستقر شوند تا در صورتی که این سخنان احمقانه و آتش‌افروزانه چیزی بیش از حرف باشند، آماده باشیم.» او افزود: «کلمات بسیار مهم بوده و اغلب می‌توانند به پیامدهای ناخواسته منجر شوند. امیدوارم این مورد از آن دست موارد نباشد.»

اگرچه بحث درباره استقرار و موقعیت زیردریایی‌های آمریکایی به دلیل نقش حساس آنها در بازدارندگی هسته‌ای بسیار نادر است، اما تحلیلگران امنیتی این اقدام ترامپ را تشدید لفظی تنش با مسکو توصیف کردند، اما نه لزوماً یک اقدام نظامی، زیرا ایالات متحده پیش‌تر نیز زیردریایی‌های هسته‌ای خود را برای هدف‌گیری احتمالی روسیه مستقر کرده بود.

اظهارات ترامپ در حالی مطرح شد که تنش بین واشنگتن و مسکو به دلیل ناامیدی فزاینده ترامپ از آنچه او ناکامی ولادیمیر پوتین در مذاکره برای پایان دادن به جنگ اوکراین می‌خواند، شدت گرفته است. روز سه‌شنبه و پیش از درگیری لفظی ترامپ و مدودف، رئیس‌جمهوری آمریکا اعلام کرد روسیه تنها ۱۰ روز فرصت دارد تا با آتش‌بس در اوکراین موافقت کند، وگرنه این کشور و خریداران نفت آن با تعرفه‌های سنگین مواجه خواهند شد. مسکو که شرایط خاص خود را برای صلح در اوکراین تعیین کرده، هیچ نشانه‌ای از پذیرش ضرب‌الاجل ترامپ نشان نداده است.

ترامپ پیشتر اولتیماتوم ۵۰ روزه صادر کرده بود، اما هفته گذشته، آن را به ۱۰ روز (تا ۸ آگوست) کاهش داد. سپس مدودف ترامپ را به «بازی اولتیماتومی» متهم کرد که واشنگتن و مسکو را به درگیری مستقیم نزدیک‌تر می‌کند. مدودف در اکس نوشت: «ترامپ با تعیین ضرب‌الاجل‌هایی برای روسیه مانند ۵۰ روز یا ۱۰ روز، وارد بازی خطرناک اولتیماتوم شده است. او باید دو نکته کلیدی را به خاطر بسپارد: اول، روسیه اسرائیل نیست. دوم، هر اولتیماتوم جدید یک تهدید بوده و گامی به سوی جنگ است؛ نه فقط بین روسیه و اوکراین، بلکه با کشور خود او، ایالات متحده. ترامپ نباید راه جو بایدن خوابالو را ادامه دهد.»

ترامپ نیز با زبان تحقیر و تهدیدآمیز به مدودف هشدار داد که وارد زمین خطرناکی شده و باید مراقب سخنانش باشد. سخنان رئیس‌جمهوری سابق روسیه مبنی بر استفاده از تسلیحات هسته‌ای نیز در پاسخ به تهدید ترامپ بیان شد.

ترامپ مشخص نکرد منظور او از «زیردریایی‌های هسته‌ای» چیست. زیردریایی‌های نظامی ایالات متحده با نیروی محرکه هسته‌ای کار می‌کنند و تنها برخی از آنها و نه همه می‌توانند به موشک‌هایی با کلاهک هسته‌ای مجهز شوند. با این حال، به گفته کارشناسان امنیتی، هرگونه صحبت رئیس‌جمهوری آمریکا درباره قابلیت‌های نظامی هسته‌ای نگران‌کننده بوده، زیرا ایالات متحده معمولاً از مقابله‌به‌مثل با تهدیدهای لفظی هسته‌ای روسیه خودداری کرده است.

دَرِل کیمبال، مدیر اجرایی انجمن کنترل تسلیحات به رویترز گفت: «این اقدام غیرمسئولانه و غیرعاقلانه است. هیچ رهبر یا معاون رهبری نباید تهدید به جنگ هسته‌ای کند، چه برسد به اینکه به شکلی کودکانه در شبکه‌های اجتماعی چنین کند.»

از آغاز جنگ اوکراین، مدودف به یکی از تندروترین چهره‌های ضدغربی کرملین تبدیل شده است. منتقدان کرملین او را فردی غیرمسئول و تندرو می‌دانند، اما برخی دیپلمات‌های غربی مدعی هستند که اظهارات او بازتاب‌دهنده تفکرات حلقه‌های ارشد سیاست‌گذاری کرملین است. مقامات آمریکایی پیش از اظهارات اخیر ترامپ به رویترز گفته بودند که سخنان مدودف تهدیدی جدی تلقی نمی‌شود. پس مشخص نیست چه چیزی جز درگیری لفظی آنها در شبکه‌های اجتماعی انگیزه اعلام اخیر ترامپ بوده است.

کریستنسن گفت که ترامپ با دامن‌زدن به انتظاراتی مبنی بر احتمال توسل به تسلیحات هسته‌ای در صورت تشدید تنش با روسیه، یک «تله تعهد» ایجاد می‌کند. با این حال، ایولین فارکاس، مدیر اجرایی مؤسسه مک‌کین و مقام ارشد پیشین پنتاگون احتمال درگیری هسته‌ای را کم‌اهمیت دانسته و گفت: «این صرفاً یک سیگنال‌دهی است و نه آغاز یک رویارویی هسته‌ای. تصور نمی‌کنم روس‌ها هم آن را این‌گونه تفسیر کنند.» او افزود که بعید است اقدامات ترامپ روسیه را وادار به تغییر مسیر در اوکراین کند.

مسکو که شرایط خاص خود را برای صلح در اوکراین تعیین کرده، هیچ نشانه‌ای از پذیرش ضرب‌الاجل ترامپ نشان نداده است. روز جمعه، پوتین گفت که مسکو امیدوار به مذاکرات صلح بیشتر بوده، اما ابتکار عمل جنگ به نفع روسیه است. او هیچ اشاره‌ای به ضرب‌الاجل نکرد.»

نقشه عبور از آمریکا؛ مراقب جنگ روانی دشمن باشیم

روزنامه کیهان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «مراقب فریب جنگ روانی دشمن باشیم!» نوشت: «از صبح روز جمعه چند خبر در صفحات مجازی در حال بازنشر است که در آن ادعا شده دیپلمات‌های سفارتخانه‌های چند کشور اروپایی مستقر در تهران در حال ترک کشور هستند که از اساس این خبرها کذب است. در راستای همین خبر دروغ‌، چند سایت خبری نشان‌دار همسو با پهلوی و نتانیاهو در اینستاگرام که در جنگ ۱۲ روزه‌، جاده صاف‌کن و پیاده‌نظام سربازان اسرائیل و یار دوازدهم کاخ سفید برای عملیات نظامی علیه کشورمان بودند، شایعاتی مبنی بر حمله قریب‌الوقوع به ایران را به موازات مدعای خروج دیپلمات‌های چند کشور اروپایی با هدف التهاب‌آفرینی در جامعه ایران دامن زدند. اما مرجع گزاره‌های این اخبار کذب را در کجا باید جست‌وجو کرد و چرا با وجود آرامش در جامعه یکپارچه و متحد ایران‌، آنها دست به انتشار این اخبار فیک و عملیات روانی علیه ملت ایران می‌زنند.

اکنون ملت ایران از خود می‌پرسد چرا باید به کشورهایی که چنین رفتاری دارند و پای میز مذاکره‌، سخن از مکانیسم ماشه و تهدید ایران به بازگشت تحریم‌های شورای امنیت و سازمان ملل می‌کنند، اعتماد کند. یکی از مهم‌ترین دلایل بی‌اعتمادی ایران به اروپا، وابستگی راهبردی اروپا به آمریکاست. پس از خروج یکجانبه آمریکا از برجام در سال ۲۰۱۸ (اردیبهشت ۱۳۹۸)‌، این سه کشور اروپایی به‌رغم اعتراض‌های لفظی، نتوانستند یا بهتر است گفته شود نخواستند تعهدات اقتصادی خود را در رابطه با برجام اجرا کنند. «اینستکس» سازوکاری که مثلاً اروپا برای حفظ روابط اقتصادی با ایران راه‌اندازی کرده بود، عملاً بی‌اثر باقی ماند و درواقع‌، این سازوکار برای ایران «پروژه‌ای نمادین و بی‌خاصیت» بود. در دهه ۹۰ اروپا نه‌تنها از تحریم‌های آمریکا پیروی کرد، بلکه برخی کشورها نظیر فرانسه و آلمان در طراحی و اجرای تحریم‌های مالی و بانکی علیه ایران پیشگام بودند. کشورهای اروپایی علی‌رغم شعارهای «چندجانبه‌گرایی» و «استقلال استراتژیک»، در بسیاری از پرونده‌های بین‌المللی مانند موضوع هسته‌ای ایران، عملاً دنباله‌رو سیاست‌های واشنگتن هستند. این مسئله باعث شده است تا تحلیل‌گران ایرانی، اروپا را فاقد اراده سیاسی واقعی برای توافق مستقل و پایدار بدانند.

دوگانگی در گفتار و رفتار اروپایی‌ها از جمله مواردی است که نمی‌توان به این سه کشور اعتماد کرد. اروپا در ظاهر از دیپلماسی دفاع می‌کند، اما در عمل، در موضوعاتی چون تحریم‌ها، برنامه موشکی و نقش منطقه‌ای ایران، به‌طور هماهنگ با آمریکا عمل کرده و مواضع متناقض را از خود بروز می‌دهد. رفتار اخیر آنها در همین مذاکراتی که در استانبول انجام شد و اظهارات غلط وزیر خارجه فرانسه که همزمان ایران را تهدید به استفاده از مکانیسم ماشه کرد از همین جنس رفتار متناقض اعتمادسوزی است که اعتماد ایران را سلب کرده است.

نکته مهم دیگر اینکه کشورهای اروپایی غالباً از لابی‌های ضدایرانی نظیر منافقین تأثیر می‌پذیرند. این لابی‌ها در پارلمان‌ها و رسانه‌های اروپایی نفوذ بالایی دارند و همواره تصویر منفی از ایران را ترسیم می‌کنند. بنابراین اروپا از نگاه ایران به عنوان یک «بازیگر ثانویه» در ساختار قدرت جهانی دیده می‌شود که فاقد اراده و توان لازم برای اجرای توافق‌های راهبردی است. تجربیات تلخ گذشته، سیاست‌های دوگانه و تبعیت از آمریکا، چهره‌ای بی‌ثبات و غیرقابل اعتماد از اروپا در ذهن ملت ایران ساخته است. در این صورت‌، باید گفت؛ چنین اروپایی به هیچ وجه قابل اعتماد نیست و اظهارات سخیف وزیر خارجه فرانسه در تهدید ایران به استفاده از مکانیسم ماشه‌، تأییدی بر این بی‌اعتمادی است.

آنچه مهم است اینکه در مقطع حاضر نباید فریب جنگ روانی – رسانه‌ای دشمن را خورد. آنچه دشمن در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران پس از دفاع مقدس ۱۲ روزه دنبال می‌کند نه شروع یک جنگ واقعی دیگر، و نه رسیدن به توافقی در مذاکره با اروپاست، بلکه غرب اعم از آمریکا و اروپا با هماهنگی رژیم کودک‌کش صهیونیستی به‌دنبال برهم زدن ثبات و آرامش در جامعه متحد و یکپارچه ایران هستند تا با تهدیدنمایی، جامعه پیوسته و متحد ایران را دچار بی‌ثباتی و به‌هم ریختگی کنند تا شاید از بستر آن، چیزی که در مواجهه نظامی نتوانستند کسب کنند را به دست آورند. توصیه اندیشکده «واشنگتن» به آمریکا و اسرائیل گویای این واقعیت آشکار است. این اندیشکده اخیراً در توصیه‌ای به آمریکا و اسرائیل در قبال ایران گفته است: «آمریکا و اسرائیل باید یک «کمپین نفوذ چندرسانه‌ای آرام» در ایران راه‌اندازی کنند تا بحث داخلی در مورد سلاح‌های هسته‌ای را شکل دهند. این کمپین باید خطراتی را که دنبال کردن زرادخانه هسته‌ای برای ملت ایران ایجاد می‌کند را برجسته کند». این توصیه را اگر از نگاه جنگ شناختی غرب علیه ایران هسته‌ای مورد بررسی قرار دهیم‌، در خواهیم یافت که آنها در این جنگ شناختی و این توصیه‌، چهار هدف کلان را دنبال می‌کند؛ ۱- مسئله‌سازی ۲- مقصرسازی ۳- پیامدسازی ۴- راهکارسازی.

به عنوان نمونه؛ این روزها که کشور با برخی ناترازی‌ها در بخش انرژی و آب مواجه است‌، رسانه‌های دشمن مسئله اول مردم ایران را ناترازی آب، برق و گاز معرفی می‌کنند و مقصر آن را نه تحریم‌ها، بلکه حکومت می‌دانند و سیاست هسته‌ای و منطقه‌ای ایران و دنبال کردن برنامه موشکی ایران را عامل این ناترازی‌ها دانسته و کلامی هم از تحریم‌های این ۴۶ سال علیه ملت ایران نمی‌گویند. در نتیجه این صغری و کبری چیدن‌ها، پیامد چنین وضعیتی را نابودی زندگی مردم، فلاکت و بدبختی آنها تحلیل و تفسیر می‌کنند و راهکار آن را دست کشیدن از برنامه هسته‌ای‌، موشکی و منطقه‌ای ایران پیشنهاد می‌کنند و حتی با وقاحت تمام، راهکار نهایی را تغییر رژیم از طریق اعتراضات اجتماعی می‌دانند تا شاید کاری که نتوانستند با جنگ ۱۲ روزه و تسلیم ملت ایران به آن برسند را با کمپین‌سازی رسانه‌ای و به‌هم ریختگی اجتماعی به‌دست آورند. پروژه‌ای که بارها در سال‌های گذشته به آن متوسل شده و با پاسخ دندان‌شکن ملت با بصیرت ایران مواجه شده‌اند. در این شرایط‌، باید به‌شدت مراقب فریب این جنگ روانی و شناختی دشمن باشیم تا به یاری پروردگار از این پیچ سخت تاریخی به سلامت عبور کنیم و دشمن را در رسیدن به آرزوهای واهی خود ناامید سازیم.»

نقشه عبور از آمریکا؛ مراقب جنگ روانی دشمن باشیم

روزنامه جوان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «لفاظی هسته‌ای با تهدید آپستینی!» نوشت: «لفاظی مدودف با ترامپ بالا گرفته است. ترامپ دستور داده دو زیردریایی هسته‌ای به نزدیک روسیه بروند تا «مدودف اندازه خود را بداند». مدودف هم گفته این فقط موساد نیست که فیلم‌های انحراف جنسی ترامپ را دارد، در آرشیوهای روسیه هم پیدا می‌شود، پس «ترامپ هم باید اندازه خود را بداند»! اشاره مدودف احتمالاً به روابط ترامپ با یک کارگر جنسی است که در دور اول ریاست‌جمهوری او افشا شد و شاید هم مربوط به پرونده جفری آپستین باشد، میلیاردر امریکایی که دختران زیر سن قانونی را برای پول‌دارها جور می‌کرده و نام ترامپ هم در آن پرونده موجود است. گفته می‌شود ترامپ تا امروز ۲۰۰ بار تلاش کرده اذهان عمومی را از پرونده آپستین منحرف کند. باید دید مقابل این تهدید مدودف، ترامپ چه چیزی غیر از زیردریایی برای روکردن دارد، زیرا اینجا دیگر نمی‌توان از یک موجود مخفی مانند زیردریایی رونمایی کرد و باید حربه علنی‌تری داشت، به‌ویژه آنکه مدودف نیز سیستم موسوم به «دست مرده» هسته‌ای روسیه را به رخ آمریکا کشید. حدس و گمان‌هایی هست که ترامپ برای انحراف اذهان از پرونده رسوایی آپستین، مستعد دامن زدن به تنش‌های خارجی است.

یک لفاظی ساده هسته‌ای بین دو ابرقدرت هسته‌ای دنیا که چیزی حدود ۸۷ درصد زرادخانه‌های هسته‌ای را در اختیار دارند، دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا را تحریک کرد که دستور اعزام دو زیردریایی هسته‌ای ایالات متحده به نزدیکی روسیه را صادر کند. ظاهراً دستور ترامپ در واکنش به لفاظی دیمیتری مدودف رئیس‌جمهور سابق روسیه صادر شده که سیستم موسوم به «دست مرده» هسته‌ای روسیه را به رخ آمریکا کشید ولی حدس و گمان‌هایی هم هست که او برای انحراف توجه‌ها از پرونده رسوایی آپستین، مستعد دامن زدن به تنش‌های خارجی است.

فقط یک لفاظی ساده بین دیمیتری مدودف با دونالد ترامپ، دو ابرقدرت دارنده بیشتر کلاهک‌های هسته‌ای دنیا را یک گام از وضعیت عادی دور و یک گام به یک رویارویی اتمی نزدیک کرد. فدراسیون دانشمندان امریکایی تخمین زده که تا ژانویه ۲۰۲۵، کشوردارنده سلاح هسته‌ای در جهان، در مجموع تقریباً ۱۲ هزار و ۲۴۱ کلاهک هسته‌ای دارند که از این میان، ۸۳ درصد از کلاهک‌های هسته‌ای مستقر یا آماده برای استفاده عملیاتی مربوط به آمریکا و روسیه و تقریباً ۸۷ درصد از کل زرادخانه هسته‌ای جهان نیز متعلق به این دو است. همچنین طبق گزارش انجمن غیرانتفاعی کنترل تسلیحات، ایالات متحده هزار و ۴۱۹ و روسیه هزار و ۵۴۹ کلاهک استراتژیک را روی چند صد بمب‌افکن و موشک مستقر کرده‌اند، وضعیتی که تخمین زده می‌شود در صورتی که به یک جنگ هسته‌ای بین این دو منجر شود، فقط در چند ساعت اول شروع این جنگ با یک سلاح هسته‌ای کم‌قدرت، ۱/ ۳۴ میلیون نفر جان خود را از خواهند داد و ۴/ ۵۷ میلیون نفر دیگر نیز احتمالاً زخمی خواهند شد.

دست‌کم در مرحله کنونی، نه روسیه و نه آمریکا در آستانه یک رویارویی اتمی قرار ندارند، اما ترامپ و مدودف به لحاظ شخصیتی برای بردن آمریکا و روسیه به این سمت ظرفیت بالقوه دارند. ترامپ با گفتن اینکه مدودف «مواظب حرف‌هایش باشد»، مدودف را که حالا رئیس شورای امنیت ملی روسیه است، تحریک کرد، متقابلاً مدودف هم ترامپ را تهدید به افشاگری در پرونده حساس آپستین کرد، پرونده‌ای که به تازگی عکس‌ها و ویدئوهایی از آن کشف شده که زوایای تازه‌ای را از روابط دونالد ترامپ با جفری آپستین، سرمایه‌دار و میلیاردر امریکایی که به‌خاطر پرونده‌های جنسی و جنجال‌های حقوقی‌اش شناخته می‌شود، افشا می‌کند. مدودف نوشت: تنها موساد نیست که آرشیو فیلم‌های هرزگی دونالد ترامپ در گذشته را در اختیار دارد؛ پس بهتر است او (ترامپ) حد خود را بداند.» برخی ناظران معتقدند که این پرونده آنقدر برای ترامپ حساسیت‌برانگیز است که بالقوه می‌تواند او را مجبور کند برای انحراف توجه‌ها از آن، دست به خلق یک تنش ناخواسته بزند. حساسیت این پرونده به قدری بود که روز جمعه این هفته، اف‌بی‌آی در اقدامی که به نظر می‌رسید تحت فشار انجام شده، نام ترامپ را از پرونده‌های تحقیقات آپستین حذف و دلیل آن را حفاظت از حریم خصوصی اعلام کرد، زیرا او در زمان شروع تحقیقات یک شهروند عادی بوده است. یوسف یانووسکی یک بلاگر یهودی اخیراً ادعا کرد که دلیل گرفتار شدن ترامپ در رسوایی اخیر آپستین، امتناع او از بمباران ایران به مدت یک هفته کامل بوده است. او نوشته است: «ترامپ و دولتش نتانیاهو و اسرائیل را مورد انتقاد قرار دادند و اکنون پرونده‌های آپستین او را تعقیب می‌کنند. برای مدت طولانی این پرونده‌ها در پس‌زمینه فرونشسته بودند. آنها تهدید چندانی برای ترامپ محسوب نمی‌شدند. اما ناگهان، درست پس از اینکه او با اسرائیل درگیر شد، پرونده‌ها سر برآوردند و به نظر می‌رسد که او را تحت‌الشعاع قرار داده‌اند.» آری بن‌مناشه، افسر پیشین سازمان اطلاعات اسرائیل نیز معتقد است که موساد برای باج‌گیری از رهبران غربی به نفع اسرائیل، تجاوزخانه جفری آپستین را در آمریکا ساخت. تحت چنین شرایط حساسی، هیچ بعید نیست که ترامپ برای سرکوب کردن پرونده آپستین، مایل به باشد که «تا مرز» رویارویی هسته‌ای با روسیه نیز پیش برود.

واشینگتن‌پست در مقاله‌ای با عنوان «آنچه ترامپ می‌خواهد: تعرفه‌های بیشتر، آپستین کمتر» نوشته که ترامپ با تمرکز روی موضوعاتی مثل تعرفه‌ها و تنش‌های بین‌المللی تلاش می‌کند افکار عمومی را از رسوایی آپستین دور کند. استفن والت نیز اخیراً در مقاله‌ای در فارین پالیسی تأکید دارد که ترامپ در مواجهه با فشارهای داخلی، از جمله رسوایی آپستین، به سمت تاکتیک‌های سیاست خارجی پرریسک روی آورده است. او می‌گوید که وقتی ترامپ با بحران داخلی روبه‌رو می‌شود، به سمت اقدامات یا اظهارات جنجالی در عرصه بین‌الملل می‌رود تا کنترل روایت رسانه‌ای را به دست بگیرد.»

نقشه عبور از آمریکا؛ مراقب جنگ روانی دشمن باشیم

روزنامه وطن امروز در صفحه نخست امروز خود با تیتر «نقشه عبور از آمریکا» نوشت: «خدا نکند در اقیانوس آرام درگیری‌ای رخ دهد، چون در آن صورت فشار عظیمی بر ظرفیت موشکی ما و توان ارتش‌مان برای تأمین مهمات لازم وارد خواهد شد. این را یکی از مقامات دفاعی دولت بایدن در گفت‌وگو با «سی‌ان‌ان» بعد از نبرد ۱۲ روزه ایران برابر رژیم صهیونیستی و ایالات متحده آمریکا می‌گوید. این جمله شاید جمع‌بندی این «جنگ احتمالاً ادامه‌دار» باشد؛ نقطه‌ای که خط امتداد تقابل ایران با ایالات متحده را نه فقط به قطر و پایگاه نظامی العدید که به تمام جغرافیای فلسطین اشغالی، مدیترانه و دریای سرخ کشاند. گزارش‌های رسانه‌ای در آمریکا طی هفته گذشته بر این گزاره تاکید داشته که ایران، ذخایر موشک‌های رهگیر و راهبردی تاد را با خلائی مواجه کرده که بازسازی آن نه به روز و هفته و ماه بلکه به چند سال نیاز دارد. این اتفاق چه معنایی در سیاست آشفته بین‌الملل ایجاد کرده و چگونه تفسیر می‌شود؟ به طور کلی جنگ تحمیلی ۱۲ روزه رژیم علیه ایران را چطور می‌شود تحلیل کرد؟ پیروز این منازعه کدام طرف است؟ و اساساً تأثیر این تقابل تمام‌عیار بر نظام بین‌الملل چگونه خواهد بود.

با وجود پیچیده‌تر شدن ماهیت جنگ‌های مدرن امروزی اما هنوز یک اصل از جنگ‌های کلاسیک همچنان باقی مانده است؛ شروع‌کننده جنگ، هرگز برنده آن نبوده است. فراتر از این معانی اما برای پاسخ به سوالات پیش‌گفته، باید به یک ماه پیش از عملیات نظامی رژیم اسرائیل موسوم به «طلوع شیران (!)» و آغاز یک جنگ پیشدستانه علیه ایران بازگشت؛ جایی که دونالد ترامپ در تور پر سر و صدای خود در خاورمیانه تلاش کرد آینده غرب آسیا را ترسیم کند. ترامپ از این «مانور تجمل» به وجد آمد و تلاش کرد دوگانه‌ای از توسعه و عقب‌ماندگی ارائه دهد و ایران و عربستان را نماینده این دوگانه معرفی کند و در نهایت ریاض را الگویی برای آینده منطقه خاورمیانه دانست اما درست یک‌ماه بعد، ایالات متحده از عربستان درخواست کرد اجازه دهد یکی از آتشبارهای تاد را به اسرائیل منتقل کند تا موشک‌های ایرانی را متوقف کند.

در یک وضعیت آنارشیک که عبور از نظم جهانی اجتناب‌ناپذیر است و سیستم میل به تغییر نظم می‌دهد این انتخاب‌هاست که سرنوشت یک واحد سیاسی و جایابی آن دولت (State) در نظم استقرار نیافته بعد را معین می‌کند. در این شرایط انتخاب حیاتی هر واحدی بقا (Survive) است و بقا جز از طریق خودیاری (Self-Help) حاصل نمی‌شود، یعنی انتخابی که ایران آگاهانه به دنبال آن رفت و در میانه یکی از پیچیده‌ترین جنگ‌های قرن بیست‌ویکم، حتی بی‌سابقه در تاریخ و در نبرد با ۲ قدرت مسلح به سلاح هسته‌ای که یکی از آنها هژمون نظام بین‌الملل است، چشم‌های جهان را به خود دوخت.

از کنسرت وین در ۱۸۱۵ میلادی که «اولین نظم جهانی» را بعد از جنگ‌های ناپلئونی در اروپا بنیان گذاشت، تغییر نظم، عموماً امری خشن بوده است و معیار محاسبه برای تعیین وزن و جایگاه کنشگران، قدرت نظامی است. در دوران گذار از یک نظم به نظم بین‌المللی جدید، این ایران است که می‌تواند جایگاه مناسبی به دست آورد و احتمالاً عربستان با پروژه‌های گلاسنوست و پروستروئیکای عربی خود، نقشی فرعی و حاشیه‌ای خواهد داشت؛ همانطور که در نظم جهانی پساجنگ سرد هم سعودی صرفاً می‌توانست فقط با راهبرد دنباله‌روی (Bandwagoning) امنیت خود را خریداری کند. داستان خاورمیانه حداقل از ۱۱ سپتامبر به بعد نبرد ایران و رژیم برای تفوق نظامی- سیاسی و پیکربندی نظم منطقه‌ای مطلوب‌شان بوده است. در منطقه، ایران تنها واحدی بوده است که اراده برخورد نظامی با اسرائیل را از خود نشان داده است. حتی ترکیه که از دسامبر ۲۰۲۴، سوریه را سهم خود دانسته است، با وجود تسلیحات پیشرفته نظامی، نتوانسته است کوچک‌ترین تحرکی در برابر تهاجمات تل‌آویو در شام داشته باشد و به نوعی با این بی‌عملی، تحقیر شده است. نظم کنونی جهان، بی‌تردید در حال فروپاشی همه‌جانبه است. نهادها و هنجارهای آن کاملاً از کار افتاده است و شگفت‌آور آنکه واضع این نظم یعنی ایالات متحده، خود با سرعت بیشتری در حال عبور از نظم خودساخته و تضعیف و نابودی آن است. در این سیستم رو به زوال فقط یک اصل باقی مانده بود: منع اشاعه هسته‌ای. با حمله ایالات متحده به تأسیسات هسته‌ای ایران که برای نخستین بار در تاریخ به تأسیسات تحت نظر «آژانس بین‌المللی انرژی اتمی» تهاجم صورت گرفت، از تنها خط قرمز نظم آمریکایی عبور شد. حمله صهیونیست‌ها و آمریکا برای جهان تردیدی باقی نگذاشت که هیچ قانون و هنجاری در جهان فعلی وجود ندارد.

پایگاه تحلیلی شورای روابط خارجی آمریکا (CFR) بعد از حمله به فردو و نطنز نوشت: کشورهای فاقد سلاح هسته‌ای ممکن است به این نتیجه برسند که اگر شفافیت بین‌المللی درباره برنامه‌های هسته‌ای برای یک عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل (مانند آمریکا) بی‌اهمیت باشد، پایبندی به اصول اساسی رژیم بین‌المللی عدم اشاعه هسته‌ای، ریسک‌هایی به همراه دارد که تمایلی به پذیرش آن ندارند. در چارچوب چنین جهانی که «رابرت کیگان» آن را «بازگشت به جنگل» خوانده است، ایران بعد از جنگ اخیر توانست تصویر یک قدرت فرامنطقه‌ای را از خود برجا بگذارد، هر چند که رسانه‌های جریان اصلی، روایت شکست از نبرد سرنوشت‌ساز ایران بسازند. به ادعای غرب، ایران تنها بازیگری در جهان است که در تمام جنگ‌هایی که طی سال‌های اخیر در جهان اتفاق افتاده، تأثیرگذار بوده است و جالب آنکه ایران همیشه در طرف پیروز قرار داشته است. جدا از جنگ تحمیلی ۱۲ روزه، بر اساس روایت غربی، ایران یک پای جنگ روسیه و اوکراین بوده است، در جنگ سودان، حمایت‌های نظامی ایران، ارتش این کشور را مقابل نیروهای واکنش سریع پیروز کرد و در قفقاز و جنگ آذربایجان و ارمنستان، تهران بازیگر غیرقابل انکار میدان این منازعه و تحولات بعد از آن بوده است. «هال برندز» استاد روابط بین‌الملل دانشگاه جان هاپکینز هفته گذشته در بلومبرگ نوشت: برخلاف ادعای غرب، پنتاگون توان رویارویی با چند دشمن همزمان را ندارد. چندین چالش، از جمله روسیه در اروپا، ایران و نیروهای مقاومت در خاورمیانه و چین و کره‌شمالی در آسیای شرقی منابع آمریکا را تحت فشار گذاشته‌اند اما خطر شکست خردکننده در اقیانوس آرام غربی بیش از سایر جبهه‌ها جدی به نظر می‌رسد. استاد آمریکایی می‌نویسد: ایالات متحده هنوز طوری عمل نمی‌کند که انگار ممکن است جنگ سوم جهانی را ببازد. گزارش‌ها حاکی از آن است ذخایر مهمات و دفاع موشکی پنتاگون کم بوده و بخش زیادی از آنها در دفاع از اسرائیل در مقابل ایران مصرف شده‌اند.

این ادعای بزرگی نیست اگر گفته شود ایران به تنهایی توانسته است نقشه عبور از نظم آمریکایی و جسارت مواجهه با واشنگتن را به قدرت‌های جهانی نشان داده باشد. «آری سیکورل» تحلیلگر مؤسسه یهودی برای امنیت ملی آمریکا (JINSA) می‌نویسد: «پس از مصرف بخش بزرگی از موشک‌های رهگیر موجود در نبرد با ایران، ایالات متحده و اسرائیل اکنون با نیاز فوری برای پر کردن ذخایر و افزایش شدید نرخ تولید مواجهند». او تخمین زده است در صورت ادامه روند تولید فعلی، بین ۳ تا ۸ سال طول خواهد کشید تا این ذخایر بازیابی شود. به گفته کارشناسان غرب، مشکل ایالات متحده بویژه در منطقه هند-اقیانوس آرام حادتر است؛ جایی که چین تلاش کرده حضور نیروی دریایی آمریکا را از خود دور نگه دارد.

به گفته کارشناسان غرب، مشکل ایالات متحده بویژه در منطقه هند-اقیانوس آرام حادتر است؛ جایی که چین تلاش کرده حضور نیروی دریایی آمریکا را از خود دور نگه دارد. «سیدهارت کاوشال»، پژوهشگر ارشد در مؤسسه خدمات سلطنتی متحد بریتانیا (RUSI) در این رابطه گفته است: «از منظر صرفاً نظامی، چینی‌ها کاملاً برنده‌اند، چرا که طی ۲ سال اخیر در خاورمیانه، ایالات متحده مقدار قابل توجهی از توانمندی‌هایش را مصرف کرده که جایگزینی آن برای صنعت دفاعی آمریکا بسیار دشوار است». ایران همچنان تنها کشوری در جهان و تاریخ روابط بین‌الملل باقی ماند که به یک واحد دارای سلاح هسته‌ای (اسرائیل) حمله تمام‌عیار کرده است. همچنین از جنگ دوم جهانی به این سو، ایران تنها کشوری در دنیاست که ۲ بار پایگاه‌های ایالات متحده آمریکا را هدف قرار داده است.»

نقشه عبور از آمریکا؛ مراقب جنگ روانی دشمن باشیم

روزنامه شرق در صفحه نخست امروز خود با تیتر «بازتعریف معماری سیاسی و امنیتی» نوشت: «در هفته‌های اخیر، ایران شاهد نشانه‌هایی از یک بازآرایی مهم در ساختارهای امنیتی و دفاعی خود بوده است. بنا بر روایت روز جمعه فارس، با نهایی‌شدن تغییرات ساختاری در شورای عالی امنیت ملی، منابع آگاه از ایجاد «شورای دفاع» خبر می‌دهند؛ شورایی جدید با مأموریت‌های راهبردی در حوزه سیاست‌های دفاعی کشور که ساختار آن به‌زودی نهایی خواهد شد.

در هفته‌های اخیر، ایران شاهد نشانه‌هایی از یک بازآرایی مهم در ساختارهای امنیتی و دفاعی خود بوده است. بنا بر روایت روز جمعه فارس، با نهایی‌شدن تغییرات ساختاری در شورای عالی امنیت ملی، منابع آگاه از ایجاد «شورای دفاع» خبر می‌دهند؛ شورایی جدید با مأموریت‌های راهبردی در حوزه سیاست‌های دفاعی کشور که ساختار آن به‌زودی نهایی خواهد شد.

مطابق اطلاعات به‌دست‌آمده، علی لاریجانی احتمالاً در روزهای آینده به‌عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی منصوب خواهد شد و علی‌اکبر احمدیان احتمالاً مسئولیت چند پرونده ویژه و استراتژیک کشور را بر عهده خواهد گرفت؛ پرونده‌هایی با مأموریت‌های پیشران و راهبردی در کشور که نیاز به مدیریت و هماهنگی در سطح کلان دارد. شورای دفاع، بخشی از چیدمان جدید حکمرانی در حوزه دفاع و امنیت تلقی می‌شود. این تحولات در شعام، شکل‌گیری شورای دفاع و احتمال بازگشت علی لاریجانی، فراتر از جابه‌جایی افراد یا انتصابات معمول، نشانه‌ای از تغییر رویکرد کلان در مواجهه با تهدیدات منطقه‌ای، الزامات پساجنگ و ضرورت بازسازی زیرساخت‌های امنیتی و دیپلماتیک کشور دارد.

در مرکز این تحولات، نام دو نهاد کلیدی دیده می‌شود: شورای عالی امنیت ملی (شعام) و نهادی در آستانه تأسیس به نام شورای دفاع. این تغییرات، با حضور مجدد چهره‌ای مانند علی لاریجانی در رأس احتمالی شعام و احیای نقش‌آفرینی او در سیاست خارجی، معنایی فراتر از یک بازگشت دارد؛ «بازتعریف مختصات سیاسی، دیپلماتیک و امنیت ملی ایران».

با تجربه جنگ تحمیلی ۱۲ روزه، بازخوانی تجربه آن در سطوح عالی تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی، ظاهراً تهران را به این نتیجه رسانده که ساختار فعلی در حوزه‌های مختلف سیاسی، دیپلماتیک، امنیتی و نظامی-دفاعی نیازمند بازتعریف و بازسازی است. تشکیل نهاد جدید شورای دفاع، مؤید آن است که این بازسای و بازتعریف، نه‌فقط در سطح فرماندهی بلکه امکان دارد در سطح تدوین سیاست‌های دفاعی و هماهنگی میان نهادهای موازی اتفاق بیفتد؛ و دقیقاً همین‌جاست که ضرورت نهاد جدیدی مانند شورای یادشده (دفاع) شکل می‌گیرد.

از مهم‌ترین وجوه تحولات جاری، احیای نهاد فراموش‌شده‌ای است که حالا دوباره بر سر زبان‌ها افتاده است؛ «شورای دفاع». اگرچه جزئیات رسمی ساختار و وظایف آن هنوز منتشر نشده، اما اظهارات مقامات و تحلیلگران نشان می‌دهد که این شورا قرار است نقشی کلیدی در تنظیم و اجرای راهبردهای دفاعی کشور در دوران پساجنگ و پسابحران ایفا کند. در زمان جنگ تحمیلی رژیم بعث، شورای دفاع بخشی از معماری فرماندهی کشور بود، اما پس از جنگ تحمیلی طی قریب به سه دهه گذشته غیرفعال ماند و وظایف آن به نهادهایی مانند ستاد کل نیروهای مسلح منتقل شد.

اکنون، در پی تجربه جنگ اخیر تحمیلی صهیونیست‌ها و شرایط ژئوپلیتیکی متحول منطقه، احیای این شورا نشانه‌ای از بازگشت به ساختارهای منعطف‌تر، چابک‌تر و متناسب با تهدیدات جدید منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای است. ایجاد دوباره چنین نهادی به خودی خود، تنها یک تغییر اداری نیست، بلکه پیامی روشن دارد که ایران در حال بازنگری در دکترین نظامی خود است. دکترین دفاعی ایران که سال‌ها بر پایه بازدارندگی نامتقارن، اتکا به نیروها در منطقه و توسعه ظرفیت‌های پدافند غیرعامل تعریف شده بود، اکنون در حال تغییر است؛ البته نه به معنای ترک اصول قبلی، بلکه به معنای بازتعریف ابزارها، اهداف و تاکتیک‌ها در مواجهه با واقعیت‌های جدید.

تغییر ساختار در شعام و بازتأسیس شورای دفاع، به‌ویژه پس از تجربه جنگ تحمیلی اخیر، از این نظر اهمیت دارد که میزان آمادگی ایران برای پاسخ به تهدیدات جدید، هم از سوی دشمنان کلاسیک و هم بازیگران جدید منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای، به چالش کشیده شده است و قطعاً باید توان نظامی دفاعی، نه‌تنها احیا شود بلکه ارتقا هم پیدا کند. در شرایطی که طیفی از تحلیلگران معتقد به ماجراجویی‌های احتمالی دوباره اسرائیل هستند، سازماندهی مجدد نهادهای امنیتی و دفاعی ایران یک ضرورت است، نه یک انتخاب.

شورای دفاع، چنان‌که پیش‌بینی می‌شود، می‌تواند به‌جای ستاد صرفاً هماهنگ‌کننده، نقش یک نهاد تصمیم‌ساز و فرماندهی بحران را ایفا کند؛ نهادی که در زمان‌های خاص، با اختیارهای ویژه، مسئولیت عملیات نظامی، برنامه‌ریزی رزمی و هماهنگی دیپلماسی دفاعی را بر عهده می‌گیرد. اگر چنین ساختاری به‌درستی شکل بگیرد، می‌توان آن را بازوی مکمل شعام در حوزه اقدام و اجرا دانست.»

نقشه عبور از آمریکا؛ مراقب جنگ روانی دشمن باشیم

روزنامه دنیای اقتصاد در صفحه نخست امروز خود با تیتر «تور دیپلماسی در مرزهای شرقی» نوشت: «تقریبا یک ماه پیش از تجاوز اسرائیل بود که شهباز شریف، نخست‌وزیر پاکستان به دعوت مسعود پزشکیان به تهران آمد و اکنون در میانه مرداد ماه رئیس‌جمهور ایران عازم این کشور شده تا هم بابت محکوم کردن عملیات اسرائیل علیه کشورمان از همسایه شرقی قدردانی کند و هم بر تلاش دو کشور بر افزایش حجم تعاملات بین طرفین و هدف‌گذاری ۱۰ میلیارد دلاری تأکیدی دوباره داشته باشد. نخست‌وزیر پاکستان در سفری که تقریباً دو ماه پیش به تهران داشت بر لزوم ارتقای مبادلات تجاری میان ایران و پاکستان به سقف ۱۰ میلیارد دلار تاکید کرده بود. بر اساس تحلیل‌های کارشناسان و فضای حاکم بر منطقه می‌توان گفت که این سفر سه دستورکار اصلی «سیاسی (همدلی و همبستگی پس از حمایت اسلام آباد از تمامیت سرزمینی ایران)، امنیتی (مرزها، حضور گروهک‌ها و متغیر افغانستان) و اقتصادی (روابط تجاری و بازارچه‌های مرزی)» را شامل می‌شود.

این اولین سفر رسمی پزشکیان به پاکستان پس از تصدی پست ریاست جمهوری است. مسعود پزشکیان و شهباز شریف، حدود یک ماه پیش در جریان نشست رهبران سازمان همکاری‌های اقتصادی (اکو) در جمهوری آذربایجان نیز با یکدیگر دیدار کرده بودند. رضا امیری مقدم، سفیر ایران در اسلام‌آباد روز گذشته در گفت‌وگو با خبرگزاری تسنیم، با اشاره به سفر رئیس‌جمهور به پاکستان بیان کرد که در این سفر ۱۱ تفاهم‌نامه همکاری امضا خواهد شد و همچنین ۴ پرواز جدید از شهرهای پاکستان به ایران افتتاح خواهد شد. پزشکیان صبح روز شنبه ۱۱ مرداد ماه در رأس هیأتی عالی‌رتبه از مقامات اقتصادی و سیاسی و به دعوت رسمی نخست‌وزیر پاکستان، عازم این کشور شد. وی در اولین بخش از سفر خود، به منظور ادای احترام به محمد اقبال، شاعر و ادیب شهیر پارسی‌گوی، وارد لاهور شد و سپس به اسلام‌آباد رفت.

رئیس‌جمهور کشورمان عصر روز گذشته در پایگاه هوایی نورخان اسلام‌آباد مورد استقبال محمد شهباز شریف نخست‌وزیر پاکستان قرار گرفت. در بیانیه‌ای که دفتر نخست‌وزیری پاکستان صادر کرد آمده بود که پزشکیان دیدارهای مهمی با نخست‌وزیر و رئیس‌جمهور پاکستان انجام خواهد داد. همچنین بر اساس این بیانیه، سفر پزشکیان به تثبیت روابط تهران و اسلام‌آباد قوت بیشتری می‌بخشد.

پزشکیان در سفر به لاهور، دیداری کوتاه با محمد نواز شریف رئیس حزب مسلم لیگ داشت. در این دیدار، محمد نواز شریف در سخنانی با اشاره به حملات اخیر رژیم صهیونیستی، ایستادگی ملت ایران را ستود و گفت: «ما در کنار جمهوری اسلامی ایران هستیم و در آینده نیز قوی‌تر از همیشه خواهیم ایستاد. ملت ایران با مقاومت خود نه‌تنها از کشورشان دفاع کردند، بلکه چهره‌ای نو و سربلند از ایران به نمایش گذاشتند. این مقاومت، تنها مقابله با یک رژیم نبود، بلکه مواجهه‌ای شجاعانه با قدرت‌های جهانی بود.

همچنین رئیس‌جمهور پیش از آغاز سفر رسمی به پاکستان در سخنانی به ارتباطات صمیمی و عمیق بین ایران و پاکستان اشاره کرد. رئیس‌جمهور هنگام ترک تهران گفت که پاکستان در جریان جنگ تحمیلی ۱۲ روزه با اسرائیل، «به‌شدت این تجاوز را محکوم و اعلام کرد که هرگونه حمایت لازم از تمامیت ارضی ایران و همچنین از دولت و ملت ایران را انجام خواهد داد که این امر قابل‌قدردانی است.» رئیس‌دولت از جمله اهداف این سفر را تعمیق روابط در عرصه‌های تجارت مرزی، بازارهای مرزی، جاده‌ای، هوایی و دریایی که ظرفیت‌های فراوانی دارد، عنوان کرد و گفت که ایران می‌تواند از طریق پاکستان، به راه ابریشمی که الان بین چین و پاکستان در حال اجراست، متصل شود تا این مسیر از طریق ایران به اروپا متصل شود.

در عین حال رئیس‌جمهور از تلاش برای رساندن ارتباطات تجاری به میزان هدف‌گذاری شده یعنی ۱۰ میلیارد دلار سخن گفت و تاکید کرد که با طرف پاکستانی در خصوص موضوعات امنیتی و مرزی نیز رایزنی خواهد کرد. رئیس‌جمهور ایران با اشاره به تلاش دشمن برای اختلاف‌آفرینی بین کشورهای اسلامی و بسیج کردن گروه‌های مختلف در کشورهای مسلمان علیه همدیگر افزود: «اما ما تلاش خواهیم کرد این روند را اصلاح و وحدت و انسجام را بین کشور خودمان و برادران عزیزمان در پاکستان تقویت کنیم.»

نقشه عبور از آمریکا؛ مراقب جنگ روانی دشمن باشیم

کد خبر 891079

  • کاشت مو
  • ارتودنسی ثابت