از نبود نهاد حمایتی تا موجسواری سودجویان؛ پشت پرده آگهی فروش کلیه

روی یکی از دیوارهای شهر، آگهی فروش کلیه چسبانده بودند. تماس با شماره روی آن، آغاز مسیری شد برای فهمیدن اینکه چه چیزی یک انسان را تا این مرز میکشاند.
خبرگزاری مهر- مجله مهر: در روزهای اخیر، تصویری از یک آگهی فروش کلیه در یکی از خیابانهای شهر منتشر شد؛ آگهیای که در آن شخصی اعلام کرده بود به دلیل ورشکست شدن، حاضر است کلیه خود را بفروشد.
در نگاه نخست شاید چنین برگههایی تنها بازتاب فشارهای اقتصادی به نظر برسند، اما تکرار آنها در سطح جامعه نشان میدهد با مسئلهای عمیقتر مواجهایم؛ مسئلهای که امکان دارد از ضعف ساختارهای حمایتی و به نوعی نبود نظام منسجم برای شناسایی نیازمندان و همچنین خلأ حضور نهادهای مردمی مؤثر در مواجهه با بحرانهای معیشتی حکایت دارد.
تماس با شماره درجشده در آگهی، مردی حدود چهلساله را به خط آورد. با صدایی حزنآلود و لحنی خسته اذعان داشت که کلیهاش را میفروشد با صحبت با این فرد پی به این موضوع بردیم که او هیچ گونه اصراری بر جلب ترحم هم ندارد و بسیار قاطعانه درباره فروش کلیهاش صحبت کرد.
نگارنده در جریان بررسیهای میدانی خود، چندین ماه پیش با موارد مشابهی از فروش اعضای بدن مواجه شده بوده و بعد از آن بررسیها که در فضای مجازی و سایتهای مختلف داشت متوجه این روند شد که افراد میتوانند کلیههای خود را برای فروش ثبت کنند و این سایتها طیف متنوعی از کاربران را در خود جای دادهاند: از جوانی ۲۲ ساله که پس از ورشکستگی پدرش به ناچار تصمیم به فروش کلیه گرفته، تا زنی ۳۸ ساله که به دلیل اجاره عقبافتاده و فشارهای مالی ناشی از یتیم شدن فرزندش، کلیه خود را برای فروش عرضه کرده است.
این نمونهها، واقعیت تلخی را آشکار میکنند که بسیاری از این افراد، حتی پیش از قرار گرفتن در وضعیت بحران، انگار هیچ راهنمایی یا حمایتی دریافت نکردهاند و تنها گزینه پیش رویشان، تبدیل بدن به آخرین دارایی قابل مبادله است.
فروش اعضای بدن در جامعه رفتاری طبیعی تلقی نمیشود، اما زمانی که چنین تصمیمی به گزینهای واقعی برای ادامه حیات شخص تبدیل میشود، پرسشی که گاهاً فراگیر میشود روی این محور میچرخد که چرا هیچ سازوکار مؤثری پیش از رسیدن افراد به این نقطه عمل نمیکند؟
فروش اعضا؛ فشار اقتصادی، بیکاری یا اولین گزینه به ناچار
پدیده فروش اعضای بدن را نمیتوان با یک سرهم بندی جزئی به یک تصمیم شخصی از سر فشار مالی کوتاهمدت برچسب زد چون بیشک این اتفاق در بستری شکل میگیرد که طی سالهای اخیر، همراه با فشار هزینههای معیشت به مرز توان حداقلی خانوارها رسیده است. افزایش مداوم اجارهخانه، تورم مواد غذایی و حتی هزینههای درمانی، موجب شده است تا بسیاری از خانوادهها در برابر کوچکترین بحران مالی، به نقطه فروپاشی برسند.
بر اساس دادههای منتشرشده توسط مرکز آمار ایران، تورم نقطه به نقطه در بخش کالاها و خدمات اساسی طی سال ۱۴۰۳ به بیش از ۴۵ درصد رسیده است. هزینه مسکن، بهویژه اجارهبهای واحدهای متوسط، بیش از ۵۰ درصد افزایش داشته و سهم قابل توجهی از درآمد خانوارهای طبقه متوسط و پایین را به خود اختصاص داده است. همزمان، هزینههای مواد غذایی و مواد اولیه مصرفی خانوار، از جمله نان، برنج، روغن و گوشت، با رشد قابل توجهی روبهرو بوده و توان مدیریت هزینههای روزمره را به شدت کاهش داده است. افزون بر این، هزینههای درمان و دارو نیز با رشد دو رقمی مواجه بودهاند. این فشارهای اقتصادی گسترده، نه تنها تابآوری مالی خانوارها را کاهش داده، بلکه ریسک سرمایهگذاری و شروع کسبوکارهای کوچک و تولید را افزایش داده و مسیر توسعه اقتصادی را در بسیاری از مناطق کشور به بنبست کشانده است.
تحلیل اقتصادی این دادهها نشان میدهد که در چنین شرایطی، بخشی از جامعه، به ویژه سرپرستان خانوار، به سرعت وارد چرخه بحران مالی میشوند و این افراد را در برابر کوچکترین شوک اقتصادی آسیبپذیر میکند.
در واقع، طبقه متوسطی که تا چند سال پیش قادر به مدیریت هزینههای خود بود، امروز بهتدریج در در سرآشیبی رخدادهای اقتصادی قرار دارد. در چنین شرایطی، وقتی فرد با بیماری، بدهی یا ورشکستگی روبهرو میشود، اگر پشتوانهای خانوادگی یا کمکهای مردمی برای بازگشت به شرایط عادی را نداشته باشد با وخامت اوضاع دست و پنجه نرم خواهد کرد البته برای اتفاقهای ناگوار ساختارهای حمایتی نیز عموماً پس از بحران وارد عمل میشوند البته آنهم به شکل محدود و موردی.
از سوی دیگر باید این موضوع را هم درنظر بگیریم که مشاغل موقت و درآمدهای ناپایدار، عملاً امکان پسانداز و تابآوری مالی را از بخش بزرگ جامعه گرفتهاند. در نتیجه، هر بحران کوچک از بیکاری تا ورشسکتی یا حتی بیماری افراد درجه یک خانواده، میتواند زندگی یک فرد را به مرز تصمیمهای غیرقابل تصور برساند.
شاید پیشنهاد کارشناسان اقتصادی ایجاد سازوکارهایی همچون صندوقهای اضطراری، بیمههای بیکاری یا وامهای بدون بهره برای پیشگیری از سقوط مالی شهروندان باشد ولی گاهاً دیدیم که این نوع حمایتها اغلب یا ناکافیاند یا با پیچیدگیهای اداری همراهاند که در عمل، نیازمندان را از دسترسی به آن بازمیدارد.
بدل کردن موضوع انسانی به رویکرد سیاسی به قصد سیاه نمایی
با وجود آنکه موضوع فروش اعضای بدن در ایران، پدیدهای جدید نیست و رد آن را میتوان دستکم در دو دهه گذشته در حاشیه خیابانها و دیوارهای شهرها دید، اما بازتاب رسانهای آن در سالهای اخیر شکلی متفاوت پیدا کرده است. رسانههای داخلی اغلب این ماجرا را در قالب گزارشهای اجتماعی محدود، با تمرکز بر دشواری معیشت یا نبود نظام حمایتی بازتاب دادهاند؛ اما در مقابل، رسانههای خارجی و ضدایرانی همچون بیبیسی با رویکردی کاملاً سیاسی، تلاش کردهاند این موضوع را به ابزاری برای سیاهنمایی و حمله به ساختارهای داخلی بدل کنند.
در گزارشهایی با تیترهایی مانند «کلیهام را ارزان میخرند» یا «فروش اعضا، مدل ایرانی»، این رسانهها عمداً مسئله را از بستر انسانی و اجتماعیاش جدا کرده و به روایتی تحریفشده از فقر در ایران تقلیل دادهاند. در این میان، صدای اصلی یعنی همان فردی که در نهایت به دلیل فشار مالی ناچار به چنین تصمیمی میشود، در میان این هیاهوی رسانهای گم میشود.
این رویکرد باعث شده که به جای طرح راهکار یا جلب حمایت برای نیازمندان، نوعی بیاعتمادی عمومی نسبت به روایتهای واقعی شکل بگیرد و موضوع به حاشیه برود.
چالش راستیآزمایی نیازمند از دلالان در نقش قربانی
یکی از چالشهای اساسی در مواجهه با پدیده آگهیهای فروش عضو، نبود سازوکار شفاف برای تشخیص میان افراد واقعاً نیازمند و کسانی است که با انگیزههای دیگر، از جمله سوءاستفاده یا جلب ترحم، چنین آگهیهایی منتشر میکنند. در فضای مجازی، تشخیص این مرز تقریباً ناممکن است و هیچ راهکاری برای راستیآزمایی وجود ندارد و هر فرد میتواند با چند جمله احساسی و یک شماره تماس، خود را در نقش قربانی اقتصادی جا بزند.
البته با بررسی و برخی پرسوجومیان افراد و خیرین نتیجهگیری این معضل این شد که بخشی از این آگهیها توسط دلالان یا واسطههایی منتشر میشود که از احساسات عمومی برای کسب درآمد استفاده میکنند. همین مسئله سبب شده حتی خیرین و پایگاههای مردمی نیز در کمکرسانی با تردید مواجه شوند، زیرا نمیدانند پشت یک شماره تلفن، یک انسان درمانده ایستاده یا فردی که از درد دیگران نردبان سود ساخته است.
در چنین فضایی، وجود یک نهاد رسمی یا نیمهدولتی برای راستیآزمایی و پایش میدانی، عملاً میتواند اعتماد عمومی را تا حدودی افزایش دهد و باعث شکلگیری شبکهای مؤثر از حمایت اجتماعی شود.
در گفتوگو با یکی از خیرین فعال در حوزه کمکهای معیشتی، او به نکتهای کلیدی اشاره میکند: «مشکل اصلی ما این نیست که کسی برای کمک پیدا نمیشود، مسئله این است که نمیدانیم به چه کسی باید کمک کنیم. هر روز دهها پیام و آگهی از آدمهایی میرسد که میگویند نیازمندند، اما نتوانسیم تفکیکی نسبت به ین موضوع انجام دهیم.
انعکاس درد برای پیشگیری از تکرار
در شرایطی که رسانههای خارجی اغلب این موضوع را به ابزاری برای تخریب و سیاهنمایی بدل میکنند، مسئولیت رسانههای داخلی سنگینتر از همیشه است. وظیفه اصلی آنها تنها بازتاب آگهیهای فروش عضو نیست، بلکه باید روایت را از سطح «فروش کلیه» به عمق «چرا فردی باید به چنین نقطهای برسد» منتقل کنند.
رسانهها اگر صرفاً به بازتاب احساسات بسنده کنند، انگار همان مسیر احساسی و بینتیجهای را طی کردهاند که سالهاست مخاطب را خسته کرده. اما اگر به عنوان دیدهبان اجتماعی عمل کنند، میتوانند با تحلیل زمینههای اقتصادی، ضعف سیاستهای حمایتی و نبود نهادهای میانجی، افکار عمومی را به سمت راهحل سوق دهند.
به گفته یک کارشناس رسانه، «رسانهها باید میان همدلی و هیجان مرز قائل شوند. بازتاب اشکهای یک فرد شاید ترحم برانگیزد، اما تحلیل چرایی سقوط اوست که میتواند تغییری واقعی رقم بزند.» با این دیدگاه گزارشگر دیگر تنها ناقل درد نیست؛ او نقش زنگ خطر را دارد، پیش از آنکه بحران انسانی در قالب آگهی روی دیوار ظاهر شود.
رونوشتی از ستادهای مردمی همچون ستاد مردمی دیه کشور
با وجود آگهیهای فروش کلیه، موضوعی که بیش از همه چیز به چشم میخورد خلاءهای جدی در ساختار حمایتی و اقتصادی جامعه است. پژوهش میدانی و گفتوگو با خیرین فعال و کارشناسان اجتماعی نشان میدهد که نبود سازوکار پیشگیرانه و سیستم شفاف شناسایی افراد در معرض بحران مالی، افراد را در مسیر تصمیمهایی ناگزیر قرار میدهد که زندگی و سلامتشان را تهدید میکند.
رسانهها در چنین شرایطی، وظیفهای فراتر از بازتاب حادثه دارند، آنها باید با تحلیل زمینهها و ارائه دادههای مستند افکار عمومی را به سمت راهحل و پیشگیری هدایت کنند، نه صرفاً ثبت واکنشهای احساسی یا خبرسازی سطحی داشته باشند.
راهکار پیشنهادی تا حدودی روشن است: ایجاد نهادی متمرکز و قابل اعتماد با همکاری نهادهای دولتی، خیریهها و رسانهها، که بتواند با پایش مستمر و شفاف نیازمندان واقعی، از وقوع بحرانهای انسانی پیشگیری کند.
شاید زمان آن رسیده که تجربههای موفقی چون ستاد مردمی دیه کشور، الگوی بازسازی جدیدی در حوزه حمایت اجتماعی شود. نهادی که پیش از آنکه شخصی به مرز فروپاشی برسد، صدای هشدار را بشنود. چنین ساختاری اگر با همکاری رسانهها، خیریهها و بخشهای مسئول شکل گیرد، میتواند به شناسایی زودهنگام نیازمندان واقعی و جلوگیری از فروغلتیدن آنان در تصمیمهای ناگزیر کمک کند. کاش بتوانیم این چرخه را پیش از آنکه دیر شود، بازسازی کنیم، چرخهای که به جای فروش اعضای بدن، به احیای کرامت انسانی منتهی شود.
کد خبر 6628309 مریم علی بابایی
-
موحدی:ریسک ابتلای زنان اصفهانی به سرطان سینه بالاترازمیانگین کشوری است
-
تحلیل رهبر انقلاب از یاوهگوییهای رئیسجمهور آمریکا در فلسطین اشغالی
-
واکنش وزارت خارجه به بازگشت آمریکا به پایگاه نظامی بگرام افغانستان
-
حملات سنگین هوایی رژیم صهیونیستی به لبنان+فیلم
-
قانونگذاری ملی از دستاوردهای بزرگ مرکز تحقیقات تروما است
-
از نبود نهاد حمایتی تا موجسواری سودجویان؛ پشت پرده آگهی فروش کلیه
-
اعلام دو برنامه وزارت بهداشت در حوزه امنیت غذایی
-
پیروزی مقتدرانه کبدی پسران ایران مقابل پاکستان
-
بریکس و شانگهای فرصت خوبی برای کشورهای مستقل هستند
-
علمالهدی: جامعهالمصطفی بستر ترویج فرهنگ شیعه در سطح بینالملل است
-
پایان سه دهه صدرنشینی والیبال نشسته ایران در رنکینگ جهانی
-
چاقی از کودکی آغاز میشود؛ تهدیدی جدی برای سلامت کشور
-
سقوط یک هواپیمای اماراتی در دریا+ تصاویر
-
هشدار یمن به تلآویو؛ تاوان سنگینی خواهید داد
-
پیشبینی هواشناسی ۲۸ مهر؛ سامانه بارشی جدید در راه شمال کشور است
-
جهش در تولید رادیودارو؛ افزایش اسکنرهای پزشکی هستهای در ۳۱ استان
-
اپیدمی خاموش آنفلوانزا و مرگومیر بیماران در ICU ها
-
رهبر انقلاب: صهیونیستها انتظار این قدرت تخریب موشک ایرانی را نداشتند
-
رئیس مرکز ارتباطات و امور بینالملل شهرداری تهران استعفا داد
-
معتادان متجاهر شیراز؛ زخمی مزمن که نیازمند راهحلهای چندوجهی است
-
روزنامههای صبح دوشنبه ۲۸ مهر ۱۴۰۴
-
روزنامههای اقتصادی دوشنبه ۲۸ مهر ۱۴۰۴
-
روزنامههای ورزشی دوشنبه ۲۸ مهر ۱۴۰۴
-
روزنامههای اقتصادی یکشنبه ۲۷ مهر ۱۴۰۴
-
روزنامههای ورزشی یکشنبه ۲۷ مهر ۱۴۰۴
- مانتو
- هتل های تهران
- حرف آخر
- مهرینو
- تهران تایمز
- روزنامه آگاه