از تحصیل در حوزه علمیه تا دکتری در آلمان؛ ادیبی که روسها تبعیدش کردند

عباس زریاب خویی، مردی ادیب و فاضل در تاریخ معاصر ادبیات، تاریخ و فرهنگ ایران است که یک عمر در تلاطم زیست و در طول عمر فراز و فرودهای مختلفی را پشت سر گذاشت.
خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب، طاهره طهرانی: امروز ۲۰ مرداد روز تولد مردی ادیب در تاریخ معاصر ادبیات و فرهنگ ایران است که یک عمر در تلاطم زیست. حدود ۱۰۷ سال پیش عباس زریاب خویی _مورخ، ادیب، مترجم، نسخهشناس و استاد دانشگاه_ در سال ۱۲۹۷ یا ۱۲۹۸ شمسی در شهر خوی آذربایجان غربی متولد شد.
دوران کودکی او همزمان با شرایط دشوار و متلاطم تاریخی ایران بود. انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ و خروج سربازان روسیه تزاری از مناطق شمالی و شمال غربی ایران خسارات فراوانی به بار آورده بود، از جمله آتشسوزی بازارها و کاروانسراها؛ که زادگاه زریاب خویی نیز از این آسیبها بینصیب نماند.
کودکی مشتاق و کتابخوان
عباس زریاب خویی در مقالهای تحت عنوان «زندگانی من»، به کتابهایی که در دوران کودکی خوانده اشاره کرده است. هرچند در خانواده او کسی سواد نداشت، اما عمویش خواندن قرآن را بلد بود. علاقه زریاب خویی به یادگیری قرآن در سنین خردسالی موجب شد مادرش او را نزد آموزگار قرآن محلّه بفرستد. پس از دو سال آموزش قرآن، او تحصیلات ابتدایی خود را در خوی آغاز کرد. با این حال، از آموزگاران نخستین خود رضایت نداشت و با بیمیلی به مدرسه میرفت. در این دوران، احساس غربت میان خانواده، مدرسه و مردم شهر بر وی غالب بود. با وجود این بیمیلیها، آموختن خواندن و نوشتن شوقی عجیب در وی برای مطالعه ایجاد کرد. در سالهای ده تا سیزده سالگی، مطالعه کتابهای درسی تاریخ و جغرافیای تألیف اقبال آشتیانی، احوال و آثار رودکی نفیسی و سخن و سخنوران فروزانفر، همچنین مقالات مجلاتی چون کاوه و ایرانشهر را میخواند که بر دیدگاه او درباره به تاریخ، ادبیات و نقد ادبی تأثیرگذار بود. به گفته خودش در همان سنین مختارنامه عطار، حیاة القلوب مجلسی، کلیله و دمنه و اسکندرنامه را خوانده بود.
نخستین سفر برای تحصیل
پس از اتمام دوره اول دبیرستان در شهر خوی چون دبیرستان دوره دوم در خوی وجود نداشت و پدرش هم مخالف سفر به شهرهای دیگر مانند تبریز یا ارومیه برای ادامه تحصیل بود، او را در شرایط دشواری قرار داد. حالا یا باید به سربازی میرفت _که از خشونت و نظامیگری بیزار بود_ یا آنطور که میخواست به نحوی تحصیلش را ادامه میداد. در نهایت، با تشویق شیخ عبدالحسین اعلمی، تصمیم گرفت برای ادامه تحصیل در رشته زبان عربی و مقدمات فقه و اصول به قم برود. به سختی و با اصرار فراوان بالاخره پدرش را راضی کرد و در شهریور ۱۳۱۶ وارد قم شد.
آنطور که در خاطراتش اشاره میکند، ورودش به قم همزمان بود با اوج قدرت پهلوی و سختگیریهای شدید حکومت، که پس از واقعه مسجد گوهرشاد شدت بیشتری یافته بود. در سالهای نخست حضورش در حوزه علمیه قم، با جعفر اشراقی همحجره شد و پس از دو سال توانست برای شرکت در درسهای استادان برجسته آماده شود. او در جلسات درس امام خمینی شرکت کرد و مباحثی مانند «شرح منظومه» سبزواری و «اسفار» ملاصدرا را فرا گرفت. اما نامههایی که در سال ۱۳۲۱ یا کمی پیش از آن به دوستانش نوشته، نشاندهنده مشکلات اقتصادی و سرخوردگی او از وضعیت حوزه علمیه در آن دوران است.
این دوره زیاد طول نکشید و سال ۱۳۲۲ با بیماری پدر به خوی برگشت، پس از درگذشت پدرش تکفل خانواده بر عهده او بود و دو سال همانجا به تدریس مشغول شد. ولی با وجود ناآرامیهای بعد از جنگ جهانی دوم و نفوذ قوای روس در منطقه آذربایجان اتهام واهی فعالیت سیاسی دامن او را نیز گرفت و سرانجام توسط قوای روس به تهران تبعید شد.
روزگار سخت تبعید به تهران، و میوه شیرین کار و تحصیل دوباره
زریاب خویی دو سال سخت را در تهران سپری کرد تا در سال ۱۳۲۴ در کتابخانه مجلس شورای ملّی با سید حسن تقیزاده مشغول به کار شد. پس از تأسیس مجلس سنا و انتخاب تقیزاده به ریاست آن در سال ۱۳۲۸، بهعنوان یکی از اعضای کتابخانه تازهتأسیس این مجلس مشغول به کار و پس از مدتی به مدیریت این کتابخانه منصوب شد؛ با راهنمایی تقیزاده، تلاشهای گستردهای برای گردآوری منابع ارزشمند در حوزههای ایرانشناسی و اسلامیشناسی انجام داد که به غنای علمی کتابخانه مجلس سنا کمک کردند.
زریاب خویی در همین دوران به تدریس تاریخ اسلامی و تاریخ علوم اسلامی در دانشکده علوم معقول و منقول دانشگاه تهران (دانشگاه الهیات فعلی) پرداخت. ۱۳۳۴ و بعد از معرفی او توسط تقی زاده به هانس روبرت رویمر توانست بورس مطالعاتی بنیاد هومبولت را بگیرد؛ که امکان ادامه تحصیل او در دانشگاه یوهانس گوتنبرگ شهر ماینز آلمان را فراهم کرد. در سال ۱۳۳۹ دکتری گرفت، رساله دکتری او با عنوان «گزارش درباره جانشینان تیمور برگرفته از کتاب تاریخ کبیر جعفری تألیف ابن محمد حسینی» به بررسی اوضاع سیاسی و اجتماعی دوران تیمور بر اساس مطالب موجود در تاریخ جعفری میپردازد.
پیش از سفر به آلمان، زریاب خویی با انتشارات فرانکلین قراردادی برای ترجمه دو کتاب «تاریخ فلسفه» و «لذات فلسفه» بسته بود، این دو کتاب را هم در دوران اقامت خود در آلمان ترجمه کرد.
زریاب خویی پیش از بازگشت به ایران، به دعوت والتر هنینگ، استاد دانشگاه کالیفرنیا، برکلی، به آمریکا رفت و به مدت دو سال در این دانشگاه به تدریس زبان و ادبیات فارسی پرداخت. با وجود پیشنهاد هنینگ برای تصدی کرسی استادی در این دانشگاه، زریاب ترجیح داد به ایران بازگردد تا دانش و تجربیات خود را در اختیار دانشجویان ایرانی قرار دهد.
بازگشت به ایران و تدریس در دانشگاه تهران
زریاب خویی پس از بازگشت به ایران، فعالیتهای علمی و آموزشی خود را در دانشگاه تهران آغاز کرد. او از سال ۱۳۴۵ به عنوان استاد گروه تاریخ دانشکده ادبیات این دانشگاه مشغول به کار شد و بعدها مدیریت این گروه را نیز بر عهده گرفت و در رشتههای ادبیات فارسی، ادبیات عرب، فلسفه، زبانشناسی و معارف اسلامی تدریس کرد. دانش گسترده وی در رشتههای مختلف از جمله ادبیات فارسی، ادبیات عرب، فلسفه، زبانشناسی و معارف اسلامی موجب شد فعالیتهای علمی او نه تنها محدود به تدریس نباشد، بلکه شامل نگارش مقالات علمی نیز میشد. وی در دوران کاری خود مقالات متعددی برای نشریات معتبر مانند سخن، راهنمای کتاب و یغما نوشت.

ردیف اول از راست: مهدی محقق، عبدالحی حبیبی، نفر هشتم: مجتبی مینوی، منوچهر مرتضوی و ماهیار نوابی
ردیف دوم نفر چهارم: عباس زریاب خویی، نفر هفتم: محمدتقی دانشپژوه،
ردیف بالا نفر دوم: ایرج افشار، محمدابراهیم باستانی پاریزی، قدرتالله روشنی زعفرانلو
تحصیلات و تجربیات عباس زریاب خویی نقش اساسی و تأثیرگذار بر فعالیتهای فرهنگی و دانشگاهی او داشت. تحصیلات حوزوی در قم و سپس تحصیلات دانشگاهی عمیق در ایران و آلمان، به ویژه دریافت دکتری در رشته تاریخ و فلسفه از دانشگاه یوهانس گوتنبرگ، زمینههای علمی و معرفت شناسانه بسیار قوی برای او فراهم کرد. این آموزشهای علمی دقیق و تجربیات بینالمللی باعث شد که او به عنوان استاد دانشگاه تهران در رشتههای تاریخ، فلسفه، زبانشناسی و معارف اسلامی، رویکردی انتقادی، علمی و چندرشتهای در تدریس و پژوهش پیش بگیرد.
تجربههای فرهنگی و علمی او، از جمله ارتباطش با استادان بزرگ، حضور در محافل علمی بینالمللی، کار در کتابخانههای مهم کشور و عضویت در مجامع علمی معتبر، او را به یکی از پیشگامان فرهنگ دانشگاهی و تحقیق علمی در ایران تبدیل کرد.
دیدگاه درباره تاریخ و فردوسی
عباس زریاب خویی به عنوان مورخ و استاد دانشگاه، دیدگاهی علمی و معرفتشناسانه نسبت به تاریخ نگاری داشت. او به رویکردهای دقیق و انتقادی در پژوهشهای تاریخی توجه ویژهای میکرد و بر اهمیت علم بودن تاریخ تاکید داشت و نسبت به روشهای سنتی تاریخ نگاری با دید انتقادی نگاه میکرد؛ تاریخ را دانش مستقلی میدانست که نیازمند روشهای علمی و نقادانه است _نه صرفاً نقل اخبار و روایات بدون نقد_ تا بتواند به درک واقعیات تاریخی نائل شود.
از نظر او، مورخ باید همچون یک روششناس، با ذهنی نقّاد و دقیق، مدارک و شواهد تاریخی را بررسی کند و از تقلید کورکورانه بپرهیزد. او به اهمیت پرداختن به علل و موجبات وقایع تاریخی و تبیین آنها در چارچوب مباحث اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی توجه داشت و معتقد بود تاریخ باید به صورت کلان و همه جانبه بررسی شود تا تحلیلهای دقیقتری ارائه بشود.
عباس زریاب خویی در حوزههای تاریخ، ادبیات و معارف اسلامی نقش برجسته و آثار مهمی داشت که میتوان آنها را اینگونه خلاصه کرد: در تاریخ، زریاب خویی به عنوان استاد دانشگاه تهران و پژوهشگر، با تأکید بر روشهای علمی و انتقادی تاریخ نگاری، آثار مهمی مانند «اطلس تاریخی ایران» و «تاریخ ساسانیان» را تألیف کرد و در تحقیقات خود به پرداختن علل و زمینههای وقایع تاریخی و تحلیل همه جانبه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی توجه داشت. این رویکرد علمی در تاریخ نگاری ایران نوین تأثیرگذار بود.
در ادبیات، علاوه بر تدریس ادبیات فارسی و عرب، زریاب توجه ویژهای به تبیین معارف ادبی و زبانشناسی داشت که به توسعه فرهنگی و پژوهشی در ادبیات کمک کرد. در معارف اسلامی، زریاب با بهرهگیری از تحصیلات حوزوی و فلسفی، و نیز تدریس معارف اسلامی در دانشگاه، به نقد و تحلیل متون دینی و فلسفی پرداخت و شاگردان بسیاری را در حوزه معارف اسلامی تربیت کرد. همچنین ترجمه آثاری فلسفی مانند ترجمههای ویل دورانت به فارسی، به گسترش فهم فلسفه و فرهنگ اسلامی کمک نمود.
عباس زریاب خویی درباره فردوسی و شاهنامه دیدگاهی عمیق، انتقادی و فرهنگی داشت. او شاهنامه را نه فقط یک اثر شعری و هنری ممتاز، بلکه دارای جنبه تاریخی مهم میدانست و معتقد بود فردوسی با سرودن شاهنامه در قرن پنجم هجری واکنشی فرهنگی و معنوی نسبت به تغییرات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی زمان خود نشان داده است؛ شاهنامه عکسالعمل روح اقلیت پاسدار فرهنگ کهن ایرانی در برابر سلطههای مادی و فرهنگی خارجی آن دوران بود. در دوران فردوسی، ایران با تحولات و سلطههایی چون فرهنگ عربی و قدرتهای ترکی مواجه بود و اقلیت کوچکی از بازماندگان خاندانهای قدیم ایرانی نقش پاسداری از فرهنگ کهن را داشتند. شاهنامه نمادی از این مقاومت فرهنگی و احیای معنوی شکوه ایران بود؛ اثری که با ترکیب هنر شعری و بیان تاریخی میکوشد روح و معنی را بر ماده و واقعیت ظاهری مسلط سازد. او فردوسی را نماد برجسته پاسداری از فرهنگ و هویت ایرانی در دورانی پرتلاطم میداند که شاهنامه را با هدف زنده نگه داشتن معنویات و تاریخ ایران کلاسیک خلق کرده است.
میراث و آثار عباس زریاب خویی، و بازگشت به عرصه پژوهش
آثار عباس زریاب خویی کتابهای اطلس تاریخی ایران؛ تاریخ ساسانیان؛ سیره رسول الله؛ بزم آورد؛ شصت مقاله درباره تاریخ، فرهنگ و فلسفه؛ آئینه جام: شرح مشکلات دیوان حافظ؛ شط شیرین پر شوکت (منتخبی از مقالات او)؛ درسهایی درباره ظهور اسلام؛ و ترجمه تاریخ فلسفه و ذات فلسفه (از ویل دورانت)، دریای جان و تاریخ بنیادی و… است.
زریاب خویی پس از انقلاب با تأسیس بنیادهای علمی مانند دائرةالمعارف اسلامی، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی و دائرةالمعارف تشیع فرصتی تازه برای پیدا کرد تا دانش و تجربهاش را در خدمت علم و فرهنگ قرار دهد. اهل علم به خوبی میدانستند که حضور زریاب برای غنای این پروژهها ضروری است و از این رو با احترام از او دعوت به همکاری کردند. امروز مقالات او که حاصل سالها پژوهش و دانش است، یکی از ارکان اصلی این دائرةالمعارفها به شمار میرود و یادگار ماندگاری از تلاشهای او در عرصه علم و دانش است.
زریاب خویی در زمینههای مختلف علمی و پژوهشی فعالیت داشت. او عضو انجمن فلسفه، هیئت امنای بنیاد فرهنگ ایران، فرهنگستان تاریخ و بنیاد شاهنامه فردوسی بود. همچنین همکاریهای ارزشمندی با دائرةالمعارف فارسی به سرپرستی غلامحسین مصاحب و دانشنامه ایران و اسلام به سرپرستی احسان یارشاطر داشت و مدخلهای بسیاری را برای این آثار نوشت. علاوه بر این، او عضو انجمن بینالمللی شرقشناسی در آلمان و مجمع بینالمللی کتیبههای ایرانی در انگلستان بود.
سرانجام عباس زریاب خویی در ۱۴ بهمن ۱۳۷۳ در سن ۷۵ سالگی در بیمارستان دی تهران درگذشت.
کد خبر 6557185 طاهره تهرانی
-
کتابشناسی که نام کوچکش همخانواده ایران بود
-
نگاهی به کارنامه تئودور نولدکه، پژوهشگر قرآن و شاهنامه
-
زریاب خویی نرفت چون خود را متعلق به ایران میدانست
-
بزرگداشت عباس زریاب خویی و رونمایی از «درسهایی درباره ظهور اسلام»
-
نزدیک شدن خرس به مردم در کوه سبلان
-
دولت وزیر بهداشت و رئیس جمعیت هلال احمر را به کارگروه زیارت افزود
-
تهران در پنجمین سال خشکسالی بیسابقه ۵۰ سال اخیر قرار دارد
-
ثبتنام بیش از ۳۲ هزار زائر گلستانی در سامانه سماح
-
اربعین؛ نمایش اقتدار مسلمانان و فرصتی برای پرداختن به مسئله فلسطین
-
تسلط روسیه بر یک منطقه دیگر در دونتسک
-
طی ۲۴ ساعت گذشته چند نفر در غزه شهید شدند؟
-
کاهش ۲۱ درصدی سرقت در یزد
-
دو بازی تدارکاتی تیم فوتبال امید در امارات قبل از شروع جام ملتها
-
واکنش مفتی اعظم عمان به حمله صهیونیستها به چادر خبرنگاران در غزه
-
هوشمندسازی شبکههای توزیع آب کلید خورد؛ نجات آب با ماهوارههای نشتیاب
-
خیال راحت پرسپولیس از هافبک بازیساز مورد اطمینان هاشمیان
-
طراحی تایر بدون هوا بدون نیاز به پنچرگیری
-
زمان تشییع و خاکسپاری پیکر استاد فرشچیان اعلام شد
-
کدام استان ها چهارشنبه تعطیل است؟
-
ترکیب احتمالی استقلال برای دیدار با تراکتور در سوپرجام
-
پنج کشور مسلمان که شریک اقتصادیِ قاتلان مردم غزه هستند
-
پیشبینی هواشناسی هرمزگان در روز دوشنبه ۲۰ مرداد
-
اطلاعیه جابجایی برنامه خاموشی های برق کهگیلویه وبویراحمد در روز دوشنبه
-
پیشبینی بارش باران، رعد و برق و کاهش دما در نوار شمالی کشور
-
روزنامههای صبح دوشنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۴
-
روزنامههای صبح یکشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۴